نویسنده: محمدکاظم سروری - استاد دانشگاه / زهرا حسینی-پژوهشگر و کارشناسی ارشد روابط بین الملل
نویسنده: محمدکاظم سروری - استاد دانشگاه - کابل /عباسعلی داروی- استاد دانشگاه- تهران
نویسنده: محمدکاظم سروری - استاد دانشگاه - کابل/عباسعلی داروی- استاد دانشگاه- تهران
Water resources management refers to a set of actions aimed at preserving, utilizing, and improving the quality of water resources.
نویسنده: محمدکاظم سروری - استاد دانشگاه - کابل.
ارایه کننده: محمدکاظم سروری
ولایت غزنی از شرق و شمال شرق با ولایات پکتیکا، لوگر و میدان وردک، از شمال و شمال غرب با ولایت بامیان و از غرب و جنوب با ولایات ارزگان و زابل هم سرحد است.
این روزها جنگ، غزنی را سخت در آغوشش می فشارد؛ طوریکه ندای از آزادی بیان و اطلاعات کاملاً خموش شده است. پس لرزه ای این سکوت، باعث شده است که صدها تن از شهروندان غزنی که در خارج از غزنی قرار دارند، بر گلم اندوه و غصه ی سرنوشت خانه و خانواده شان بنشینند.
حملات تهاجمی طالبان و سکوت بی رویه ی حکومت این سوال را به ذهن هر شهروند افغانستان متبادر می سازد که چرا طالبان به غزنی علاقه مند اند و حکومت بیزار؟ در جواب می توان اذعان داشت که غزنی از ولایتهای مهم مرکزی و دارای جغرافیایی استراتیژیک به حساب میآید چرا که راه مواصلاتی و در حقیقت شاهرگ ولایات جنوب به مرکز کشور همان شاهراه نمبر یک از همین ولایت میگذرد. با تسخیر غزنی، طالبان می توانند که به اهداف شوم شان به راحتی برسند، راه های اکمالاتی حکومتی و حتی از دیدگاه اقتصادی و لایات جنوب و غرب را مسدود کنند و فشار بیشتری را بر کابل وارد نمایند. از جانبی به باور تعدادی از نمایندگان غزنی از آنجا که مقامات حکومت امارت اسلامی سابق که در کابل تشکیل حکومت داده بودند و اعضای ارشد شورای کویته پاکستان نیز از این ولایت اند؛ سعی می ورزند که زادگاه شان را در دست خود داشته باشند. بدون شک غزنی، پناه گاه امن طالبان بوده است؛ ولسوالی ناوه مکانی برای تجمعات بزرگ طالبان است. قریه منگور و قره باغی در چند کیلومتری شهر غزنی، مقام ولایت امارت اسلامی نام گذاری شده است که در آنجا مقامات بلندپایه طالبان از جمله قضات آنها حضور دارند و روزانه به قضاوت می پردازند و بار ها حکم اعدام افراد نیز در همین جا جاری شده است. تمامی اطلاعیه ها و فراخوان مردم و جلب اشخاص از همین جا صادر شده و افراد در همین نقاط مورد بازپرس قرار می گیرند. ماین ها، واسکت های انتحاری و حتی موترهای مواد منفجره که چندی پیش شاهد انفجار آن بودیم، در همین جا ساخته می شود. به رغم حضور آشکار طالبان، حکومت محلی و مرکزی هیچ گونه عملیات را نسبت به آنها انجام نداده اند و نمی دهند و اینها علاقه مندی طالبان را بیشتر از پییش نموده است تا اینکه وارد شهر شدند.
اما چرا حکومت بیزار است؟ مردم این ولایت بارها در قبال تصامیم خودکامگی حکومت کابل ایستادگی کرده اند و ندای عدالت خواهی بلند کرده اند. مردم شجاع غزنی مهد تمدن اند، آنان با حضور شان در انتخابات مجلس نمایندگان گذشته، خشم حکومت کرزی را برانگیخت و هر چند کرزی تلاش کرد که به این تصمیم مردم غزنی نه بگوید ولی زمان، مجال این امر را نداد و این داغ بر دل کرزی ماند. بر طبق آمارها اشرف غنی در انتخابات گذشته، کمترین رای را از مردم غزنی دریافت کرده و بیشترین رای را رقیب وی عبدالله از آن خود کرده بود به همین خاطر هم است که حتی در تعدادی از ولابات بارها سفر کرده است ولی هنوز در غزنی حتی در برنامه های مهم حضور نیافته است.
از سوی دیگر، حضور میلیونی جنبش تبسم در برابر سهل انگاری حکومت در رها سازی هفت تن از سر بریده شدگان؛ خشم حکومت غنی را برانگیخت و همین طور جنبش روشنایی حکومت را واداشت تا در حصار کانتینر ها پناه ببرد. همه ی اینها به تعبیر ضرب المثل (غوره در دل ماند) در دل غنی هک شد.
پیوند غنی و کرزی هم آشکار است چرا که آقای نبیل رئیس پیشین امنیت ملی در گپ و گفت با رسانه ها اذعان داشت که پروسه انتقال که در زمان حکومت کرزی به عهده غنی گذاشته شده بود؛ براساس توافقی بود که کرزی و غنی با همکاری کشورهای دیگر انجام داده بودند تا غنی را به مردم معرفی کنند و در انتخابات به کرسی بنشانند. به نظر می رسد همین علت بود که عبدالله در انتخابات برنده شد ولی از آنجا که آمریکا وی را نمی خواست؛ مانع شد و به گونه تقلبی غنی را رئیس جمهور اعلام کرد.
پس، آن هم چشمی غنی و کرزی نسبت به غزنی پا برجا بود. تا اینکه بحث انتخابات شد؛ منابع موثق می گویند که حکومت به چند تن امر داده بود که تا اعتراضی نسبت به انتخابات گذشته مجلس نمایندگان کنند تا حکومت بهانه ی بیابد و تصمیم به حوزه ی شدن انتخابات بگیرند که چنین چیزی اتفاق افتاد. اما این تصمیم با واکنش مردم افغانستان روبرو شد.
زمانیکه حکومت خود را در بن بست دید به طالبان خود ساخته، امر دادند که به ولسوالی های امن غزنی هشدار حمله دهند تا بلکه اینها از اعتراض دست بکشند؛ ولی کور خوانده بودند و نمی دانستند که این مردم بنیانگذار مدنیت و علم در افغانستان اند. زمانیکه این پروژه شان ناکام ماند بدون شک حملات را به ولسوالی جغتوی غزنی انجام دادند و دیدند که جواب نداد خواجه عمری را به آتش جنگ سوزاندند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که راهی دیگری باید بیابند. جلسات متواتر با افراد و ارگان های مختلف برگزار کردند تا شاید راه و چاره بیابند ولی موفق نشدند؛ سر انجام مصمم شدند که باید غزنی را قربانی اهداف شوم شان ساخته و آنرا عیدی به طالبان دهند تا راحت بتوانند در آیسکریم خانه؛ آیسکریم نوش جان کنند بی آنکه در کوه و بیابان باشند، از این طریق بحث انتخابات غزنی به فراموشی سپرده شود و بعداً حکومت به میل اش، نماینده انتخاب کند. این بحث ساده است؛ چرا که اگر حکومت به مردم و سربازان اش، اهمیت میداد بارها مردم هدف قرارگرفته اند و سربازان در محاصره بوده اند ولی حکومت جز تقبیح کاری انجام نداده است و حتی به طالبان فرصت داده است که تجدید نیرو کنند و در شهر ها بیایند.
دست داشتن حکومت مرکزی در جنگ غزنی کاملاً مشهود است؛ اولاً والی غزنی چرا در زمانیکه غزنی با تهدیدات بلند امنیتی روبرو است؛ در مقر ولایت نیست؟زمان ثابت ساخته است افراد غنی سخت وفا دار اند و این را یاسین ضیا ثابت ساخت که چگونه به حکم غنی، قیصاری را به دم مرگ کشاند. ثانیاً طالبان شب قبل این حمله، پاسگاه مهمی چند صد متری را در ساحه روضه تصرف کردند چرا حکومت محلی واکنش نشان نداد؟ ثالثاً، ساحه پی .آر.تی از استحکامات خوبی برخوردار بود؛ چرا که استحکامات آن توسط پولندی ها ساخته شده بود و ساحه آن به حدی وسیع است که شاید اگر یک فرد در این طرف باشد؛ طرف دیگر را دیده نتواند. سوال اینجاست که چطور نیروگاهی به چنین وسعتی به دست چند طالب که اصلاً نقشه ی آنرا نمی دانند؛ در ظرف چند ساعت می افتد؟ یقیناً نقشه از این نیروگاه به دست مخالفان رسیده است؟
رابعاً، چرا چرخبال ها هیچ کدام طالبان شهر را هدف قرار ندادند؛ به نظر صرفاً برای اینکه چند دقیقه به طالبان فرصت نفس راحت دهد به پرواز در آمدند. چرا که با پرواز چرخبال ها طالبان در خانه ها پنهان شدند و همین که طالبان خسته گی شانرا رفع ساختند با سقوط یک چرخبال به حکومت فهماند خسته گی ما، رفع شده است و با این وصف، مجال یافتند که به حملات شان ادامه دهند.
خامساً، چرا هنوز حکومت غرور کاذب دارد و در تلاش است که خاک بر چشم مردم بزند و می گویند که طالبان عقب زده شده اند در حالیکه شهر، چهره طالبانی دارد!!!؟ سادساً، چرا پس از ۴۸ ساعت هنوز کمکی به نیروهای مستقر در غزنی نمی رسد؟
همه ی اینها به سوال پاسخ می دهد که طالبان از بی میلی حکومت نسبت به غزنی سود برده و غزنی را به خاک و خون کشاندند.